🪷 شعر ایران من

ایران من
چشم هایم به سویت
دراز شده تر از تاریخ خون ات
ای خاکِ مادر تر از همه ی دختران خفته در دلت
سینه ات پر از خون
برای شیرخوارگانت چه چیزی جز خون داری؟
در این جنگ پشت به کدام طرف باشیم؟
تا خیالمان آسوده باشد؛
مثل وقتی که پشت به تو میکنیم در قبر...
هر سال بهار گل های کمتری میروید؛
ای خاک چقدر شهید تو را حاصلخیز خواهد کرد؟
ما را بخاطر گریه های مادرانمان ببخش
گرچه اشکِ ما دیگر آنقدر هم شور نیست
تا دشمنِ گل و گیاه باشد
که نمکی نمی‌خوریم، که نانی نمی‌خوریم،
فرار ما از درد به درد،
نمایان در بغض کردنی در درون با صورتی مات.
بغض برای دلخوشی های خالی از معنی و شکوه
ای مادر تر از همه ی دخترانِ شهید
دانه دانه خاک و شن هایت را حاضرم در رگ هایم جای بدهم
اما نفروشند،
و من شرمسار از زنده بودن،
خودم را با امید به انتقام آرام میکنم
اما از جهالت مگر میشود انتقام گرفت؟
اما از اجسادِ متحرک مگر می‌شود انتقام گرفت؟
که در چهارده قرنِ معصوم قبل تر مرده اند.
ای خاک، دل ما آنقدر زخم دارد
که دیگر در بهشت هم التیام نمی‌یابد.
نه آرزویی، نه رویایی،
تنها چیزی که داریم اندک شرمی است؛
که آن هم از تو و برای توست‌. 

ما را در آغوش بگیر تا این هم برود
به آغوش بگیر تا وصیت کنیم:
ما هم رفتیم، امسال تعداد گل ها چقدر است؟
.
کلاغ
.
.
#ایران #آزادی #شهید #بغض

Tags

You may also like...

2 thoughts on “🪷 شعر ایران من”

  1. Ali گفت:

    لطفا فایل صوتی این سرود رو بزارید

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.