卐 گناه انگلستان (دلائل جنگ جهانی دوم از دیدگاه دکتر جوزف گوبلز)

گناه انگلستان
نوشته جوزف گوبلز
مترجم: امیررضا فرقانی

اشتباه بزرگی است اگر اینگونه تصور کنیم که ثروتمندان انگلیسی برخلاف اراده و یا حتی خواست خود گرفتار جنگ شدند، چراکه خلاف آن صحت دارد. جنگ طلبان انگلیسی خواهان جنگ بودند و طی سالها تمامی منابعی که در دست داشتند را به کار گرفتند تا مسبب آن شوند. این جنگ قطعا آنها را غافلگیر نکرد؛ طبقه ثروتمند انگلیسی هدفی جز راه اندازی جنگ علیه آلمان آنهم در لحظه مناسب نداشت و دلیل آن این بود که آلمان ابتدا سعی کرد تا مجددا به یک قدرت جهانی تبدیل شود.
لهستان به واقع تقصیری در بروز جنگ میان رایش و انگلیس نداشت، بلکه تنها ابزاری جهت نیل به این هدف بود. انگلستان هیچ کمکی از روی درستکاری یا اهداف بشردوستانه به حکومت لهستان نکرد و این موضوع را می توان از این حقیقت دریافت که در آغاز جنگ نه هیچ کمکی از جانب انگلیس به لهستان صورت گرفت و نه هیچ اقدامی علیه روسیه؛ بلکه بالعکس، باند جنگ طلبان لندن تا به امروز سعی بر وارد کردن روسیه در کمپین دشمنی علیه آلمان نیز دارند.
البته محاصره آلمان روزگار درازی پیش از جنگ نیز خود سیاست قدیمی انگلیس بود. انگلیس از همان ابتدا همواره عمده نیروی نظامی خود را به سوی آلمان هدایت نمود، چراکه نمی توانست وجود یک رایش قدرتمند را در این قاره تحمل نماید. او سپس سیاست خود را با این ادعا که قصد ایجاد موزانه قدرت در اروپا را دارد توجیه نمود.
گرچه امروزه این کار علت دیگری نیز دارد که جنگ طلبان انگلیسی آنرا پنهان می کنند، چراکه به طرز احمقانه ای خودخواهانه است. روزی که جنگ آغاز شد نخست وزیر انگلیس اعلام کرد که هدف از این نبرد نابودی هیتلریسم است، گرچه او هیتلریسم را به روشی غیر از آنچه که طبقه ثروتمند انگلیسی می دید شرح داد. جنگ طلبان انگلیسی ادعا می کنند که سوسیالیسم ملی قصد تسخیر جهان را دارد و اینکه هیچ ملتی از تجاوز آلمان در امان نیست، اینکه باید به عطش قدرت آلمان پایان داد، و اینکه مرزهای لهستان مورد مناقشه قرار گرفته است؛ گرچه اما در واقع دلیل دیگری برای جنگ انگلستان علیه آلمان وجود دارد.
جنگ طلبان انگلیسی نمی توانند به طور جدی مدعی این شوند که آلمان قصد تصرف جهان را دارد، خصوصا با توجه به این واقعیت که انگلستان تقریبا دو سوم جهان را تحت کنترل دارد و آلمان نیز از سال ۱۹۳۳ هرگز منافع انگلیس را تهدید نکرده است.
بنابرین وقتی چمبرلین می گوید که انگلیس در این نبرد قصد نابودسازی هیتلریسم را دارد در یک معنا غلط می گوید و در معنایی دیگر درست. انگلیس می خواهد هیتلریسم را نابود کند چراکه هیتلریسم را در قالب اوضاع داخلی کنونی رایش می بیند که چون خاری بر چشم طبقه ثروتمند انگلیسی نشسته است.
انگلستان یک [نظام] دموکراسی سرمایه داری است و آلمان کشور مردم سوسیالیست است. این تنها تفکر ما نیست که انگلستان ثروتمندترین مکان بر روی زمین است بلکه اربابان و تاجرانی در این کشور وجود دارند که به واقع ثروتمندترین مردمان جهان هستند، هرچند توده های عظیم مردم بخش اندکی از این سرمایه را می بینند. ما در انگلیس گروهی متشکل از میلیونها انسان مستمند، اسیر (اجتماعی) و رنج کشیده می بینیم و این جدای از کودکان کار می باشد که هنوز در آنجا پدیده ای مرسوم است؛ این مردمان درباره برنامه های رفاه اجتماعی تنها حرفهایی شنیده اند.
مجلس آنها گهگاه درباب قوانین اجتماعی بحث می کند، اما چنین نابرابری وحشتناکی که در زاغه نشین های انگلیس دیده می شود در هیچ کجای جهان به چشم نمی خورد؛ همان جایی که زاد و ولد زیادی صورت می گیرد و توجهی نیز به آن نمی شود، و کسی که آشکارا سخنی از آن به میان آورد نشریاتی که به دموکراسی سرمایه داری خدمت می کنند فورا به وی صفت پست ترین انسان را می چسبانند؛ آنها در عوض هیچ تردیدی در ایجاد تغییرات بزرگ در قانون اساسی کشور ندارند اگر این تغییر برای حفاظت از دموکراسی سرمایه داری لازم باشد.
دموکراسی سرمایه داری مبتلا به انواع مختلفی از بیماری های اجتماعی مدرن است، چراکه لردها و اهالی سیتی لندن [قلب اقتصادی شهر لندن] تنها در صورتی می توانند ثروتمندترین مردمان زمین باقی بمانند که همواره مستعمره های خویش را استعمار نموده و کشور خود را در فقری غیر قابل باور نگاه دارند.
در عوض آلمان سیاست های داخلی خود را بر اساس اصول اجتماعی جدید و مدرن بنا نهاده است و به همین خاطر برای ثروتمندان انگلیسی یک خطر محسوب می شود. اینگونه است که طبقه ثروتمند انگلیسی قصد نابودی هیتلریسم را دارد. آنها هیتلریسم را در غالب تمامی اصلاحات پرباری می بینند که از سال ۱۹۳۳ در آلمان انجام گرفت. ترس ثروتمندان انگلیسی از اینکه کارهای خوب سرایت پذیرند و اینکه این کارهای خوب می تواند نظام سرمایه داری انگلیسی را به مخاطره اندازند منطقی است.
و اینگونه شد که انگلیس به آلمان اعلان جنگ داد و از آنجاکه عادت داشت نبردهای خود را بر دوش دیگران بیاندازد چشمان خود را به قاره اروپا دوخت تا کسانی را بیابد که حاظر به جنگیدن برای منافع او باشند. فرانسه آماده تقبل این ماموریت اهانت آمیز بود، چراکه انسان هایی از همان قماش [حاکمان انگلیس] بر فرانسه حکم می راندند.
آنها نیز آماده شروع جنگی با دلائل خودخواهانه بودند. دموکراسی اروپای غربی در واقع تنها یک نظام سرمایه داری اروپای غربی است که بر جهان حکومت می کند. این نظام علیه سوسیالیسم آلمانی اعلان جنگ داد به این خاطر که منافع سرمایه داری آنها را به مخاطره می انداخت.
یک ماجرای مشابه در آغاز سال ۱۹۱۴ نیز رخ داد. انگلستان طی این چهار سال و نیم شانسی بیش از آنچه که امروزه دارد در اختیار داشت چراکه ملل اروپا مجال دیدن آنچه که در حال وقوع بود را نداشتند. این ملت ها امروزه تمایلی به بازی همان نقشی که طی جنگ جهانی اول ایفا نمودند ندارند و انگلیس و فرانسه در این مورد تنها هستند. با اینحال انگلیس سعی دارد تا بار دیگر بدون هیچ تلفات شخصی بجنگد؛ هدف او محاصره آلمان است تا تدریجا آنرا به تسلیم شدن در برابر گرسنگی وا دارد. این سیاست دیرینه انگلیس است و آنها در بکارگیری این سیاست طی جنگ های ناپلئونی و همینطور جنگ جهانی موفق بوده اند.
این سیاست اکنون نیز به خوبی عمل می کرد اگر مردم آلمان تحت تعلیمات سوسیالیسم ملی قرار نمی گرفتند، چراکه سوسیالیسم ملی از وسوسه های انگلیس در امان است. دروغ‌های تبلیغاتی انگلیسی دیگر در آلمان به کار نمی آید و رفته رفته کارایی خود را در سایر نقاط جهان نیز از دست داده، چراکه تبلیغات آلمانی امروزه به نقاطی فراتر از مرزهای آلمان رسیده است. اینبار طبقه ثروتمند انگلیسی در ایجاد تفرقه بین مردم آلمان و پیشوایان آنها موفق نخواهد شد گرچه هدف آنها همین است.
امروزه ملت آلمان نه تنها در حال دفاع از شرف و استقلال خویش است بلکه همچنین از دستاوردهای بزرگ اجتماعی که با کوششی سخت و بی وقفه از سال ۱۹۳۳ به آنها رسیده نیز دفاع می کند. حکومت ما یک حکومت مردمی است که بر پایه عدالت و شعور اقتصادی بنا شده. انگلستان پیش از این همواره امتیاز رویارویی با یک آلمان از هم گسیخته را داشت و بنابراین طبیعی است اگر طبقه ثروتمند انگلیسی امروزه در پی ایجاد شکاف بین مردم آلمان است و سعی دارد آنرا مستعد یک فروپاشی دیگر سازد.
تبلیغات دروغین انگلیسی دیگر نمی تواند پدیده ها را با نام واقعی آنها مورد خطاب قرار دهد و بنابرین ادعا می کند که نه درگیر جنگ با مردم آلمان بلکه تنها در حال نبرد با هیتلریسم است. اگرچه این شعار قدیمی برای ما آشناست چراکه در آفریقای جنوبی نیز انگلیس مدعی بود که در حال مبارزه با بوئرها [یا مهاجران هلندی] نیست بلکه تنها با کروگریسم [پاول کروگر] می جنگد؛ همانطور که طی جنگ جهانی نیز مدعی بود که تنها قصد نابودسازی پادشاهی قیصر را دارد و نه مردم آلمان را.
اما این جلوی طبقه ثروتمند انگلیسی را نگرفت تا پس از جنگ به طرزی بیرحمانه و خشونت آمیز اقدام به سرکوب بوئرها و پس از شکست ما نیز اقدام به سرکوب مردم آلمان نکند.
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. ملت آلمان که یکبار در دوران جنگ قربانی تبلیغات دروغین انگلیس شده بود اکنون شرایط را درک می کند. این ملت مدتهاست که دورنمای این جنگ را درک کرده و می داند که در پس تمامی کلمات خوب نظام سرمایه داری انگلیسی هدفی جز نابودی دستاوردهای اجتماعی آلمان قرار ندارد.
ما با هر ابزار نظامی، اقتصادی و معنوی که در اختیار داریم مشغول دفاع از سوسیالیسمی هستیم که از سال ۱۹۳۳ آنرا در آلمان بنا نهادیم و از این رو دروغ های آشکار انگلیسی بر مردم آلمان تاثیری ندارد.
طبقه ثروتمند انگلیسی بالاخره مجبور به دفاع از خویش شد. آنها پیش از این همواره جنگ خود را بر دوش ملل دیگر می انداختند اما اینبار مردم انگلیس مجبورند جان خود را برای لردها و مردم سیتی لندن به خطر بیاندازند، زیرا آنها اینبار با یک ملت آلمانی متحد مواجه خواهند شد که از کارگران، کشاورزان و سربازانی تشکیل شده که با هر وسیله ای آماده دفاع از خویش هستند.
ما خواهان جنگ نبودیم و انگلیس و طبقه ثروتمندان انگلیسی بودند که آنرا بر ما تحمیل کردند. انگلستان مسئول بروز جنگ است و تاوان آنرا نیز خواهد پرداخت.
تمامی جهان امروز در حال بیدار شدن است. این جهان بیش از این نمی تواند با روشهای سرمایه داری قرن نوزدهمی اداره شود چراکه مردم امروزه بالغ شده اند و سرانجام ضربه مهلکی بر ثروتمندان نظام سرمایه داری وارد خواهند آورد که دلیل بدبختی آنها هستند.
این تصادفی نیست که سوسیالیسم ملی وظیفه تاریخی انجام این تسویه حساب را برعهده گرفته. سیستم سرمایه داری به لحاظ منطقی، روانی و در آینده ای نه چندان دور به لحاظ نظامی درحال فروپاشی است؛ و ما به طور یکپارچه مطابق با این گفته نیچه عمل میکنیم:
“به چیزی که در حال سقوط است تنه بزنید”

“Give a shove to what is falling”

پایان

You may also like...

4 thoughts on “卐 گناه انگلستان (دلائل جنگ جهانی دوم از دیدگاه دکتر جوزف گوبلز)”

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.